تماشاگر سینما

کتاب ها، فیلم ها و روزمرگی هایی که دوستشان دارم

تماشاگر سینما

کتاب ها، فیلم ها و روزمرگی هایی که دوستشان دارم

چرا فیلم های فرهادی تا این حد بحث انگیز می شوند؟!

    

 

سینمانگار: مهناز عظیمی: پیش از آنکه بخواهم مطلبم را آغاز کنم، می خواهم  سوالی  را که مدت هاست ذهنم درگیرش شده با شما درمیان بگذارم:
 چه می شود که فیلم های اصغر فرهادی،  تا این حد بحث انگیز می شوند؟

این روزها تا دلتان بخواهد نقدهای مختلف مثبت و منفی درباره ی  فیلم «جدایی نادر از سیمین» نوشته شده است و ریز به ریز آن یادداشت ها را دیگر همه گی از بر شدیم. دوست ندارم این مطلب آکنده از همان بحث های تکراری باشد. می خواهم از زاویه ی دیگری به فیلم و فیلمساز آن نگاه کنیم و به قضاوتشان بنشینیم. اگر ابتدای مطلبم سوالی مطرح کردم برای این بوده که این سوالی ست مشترک بین تمام موافقین و مخالفین فیلم های فرهادی. تقریبا هر کسی که بعد از دیدن این فیلم ها از سالن سینما خارج می شود چه فیلم را دوست داشته و چه از دیدن آن ناراضی باشد قطعا این پرسش به ذهنش خطور کرده و به دنبال جوابی برای آن بوده است.

همه می دانیم که فرهادی کارگردان تازه به دوران رسیده ای نیست. او با پشتوانه ای قوی وارد سینما شده ، کارهای پیشین او چه به عنوان نویسنده ی فیلمنامه و چه به عنوان کارگردان سریال تلویزیونی آن قدر موفق بوده است که نتوان به راحتی از آنها گذشت و موفقیت او را در سینما به نوعی می توان ادامه ی موفقیت هایش در آن زمان دانست. فیلمنامه ی «ارتفاع پست» قطعا یک کار شسته رفته از فرهادی ست. موفقیت «ارتفاع پست» بیشتر از آنکه بخواهد(به نقل از خیلی ها) مدیون تاثیر پذیری از فیلمنامه ی «آژانس شیشه ای» باشد، مدیون روش درام نویسی فرهادی  است. این فیلم پر از کاراکترهای مختلف است که خیلی خوب پرداخته شده اند، برای هر کاراکتر در این فیلم می شود یک شناسنامه ی کامل تهیه کرد، فیلمنامه مملو از جزئیات است اما دچار شعار زده گی نیست، قصه به واقع از دل ماجرا شکل می گیرد، ویژگی ای که فرهادی در دیگر فیلمنامه هایش (مثل «کنعان» و «دایره زنگی» و به ویژه فیلمنامه هایی که خود کارگردان آن بوده) نیز از آن برخوردار است. 

سریال «روزگار جوانی» را خیلی ها به خاطر دارند، نویسنده ی این سریال "اصغر فرهادی" بود که به خاطر حضور پنج کاراکتر جوان و دانشجو و روایت پر افت و خیز زندگی آن ها یکی از پر مخاطب ترین سریال های شبکه ی پنج در اواخر دهه هفتاد بود. با این وجود حالا که نگاه می کنم می بینم جنس روایت این سریال و نوع پایبندی آن به واقعیت باعث شده که چندین درجه بالاتر از امثال خود(حتی به نسبت کارهای مشابه در سالهای اخیر) باشد. یادم می آید فرهادی همان سالها در این سریال دست به کار نامتعارفی زد و زندگی شخصیت های محبوب و سرخوش این سریال را بی رحمانه به چالش کشید. ازدواج کاراکتری که بهزاد خداویسی نقش اش را بازی می کرد و نوع جدایی درد آورش یکی از آن جنس بی رحمی هایی بود که معمولا کمتر نویسنده ی تلویزیونی  به سراغش می رفت و مخاطب را آن طور سرخورده می کرد.

ادامه مطلب