تماشاگر سینما

کتاب ها، فیلم ها و روزمرگی هایی که دوستشان دارم

تماشاگر سینما

کتاب ها، فیلم ها و روزمرگی هایی که دوستشان دارم

از عروس تا سن پترزبورگ

  

 بهروز افخمی کارگردان موفقی ست که پیش از این با هوشمندی توانسته در دوره های زمانی خاص، فیلم هایی بسازد که نسبت به سایر فیلم های رایج زمانش، نامتعارف، سنت شکن و در عین حال مخاطب پسند باشد.

به عنوان نمونه به چند مورد اشاره می کنم:
در  سال 1369 فیلم «عروس» را(ملودرامی با دو بازیگر جوان و خوش سیما و فضای شیک و سانتی مانتالش) ساخت که برای مخاطب آن سالهای سینما که هنوز در حال و هوای فیلم های انقلابی و جنگی بود تازه گی داشت. مضمون جالب توجه آن و کاراکتری که از حال و هوای معنوی رایج فیلم های زمانه بیرون آمده بود و اینبار برای کسب ثروت و مادیات دست به هر کاری میزد علاوه بر استعداد بالقوه اش در جذب مخاطب به مزاج بسیاری از منتقدان و تحلیل گران سینمای آن سالها نیز خوش آمد و توجه و تحسین بسیاری شان را برانگیخت.

سال 1372 فیلم «روز فرشته» شکل تازه ای از گونه ی کمدی فانتزی را وارد سینمای پس از انقلاب کرد. بازی فوق العاده ی آقای بازیگر در این فیلم به همراه مضمون جالب ش در آن سالها_ درگیری آدم نیمه مرده ای در برزخ و کشمکش و تلاشش برای خلاصی از شر گناه و اتمام کارهای نیمه تمامش(همان چیزی که سالهای اخیر به عنوان کلیشه ی سریال های تلویزیونی مناسبتی می شناسیم)_اتفاقی که برای فیلم عروس رخ داد را بار دیگر تکرار کرد، پذیرش فیلم با آغوش باز هم از سوی تماشاگر عام وهم از سوی منتقدان سینما. 


سال 1377 فیلم «شوکران»، درام سیاهی که حتی به فیلم های مطرح شده به عنوان الگویش(پنجره جلال مقدم و جاذبه ی مهلک آدرین لاین) نیز شباهت چندانی نداشت. شخصیت محمود بصیرت آدمی که کم کم از زیر سنت بیرون آمده و سودای پیشرفت داشت، ظاهرا پایبند به زندگی خانواده گی ش بود اما با سفری دو روزه از شهرشستان به پایتخت خیلی راحت تعهداتش را فراموش می کند همچنین مطرح شدن بحث ممنوعه ی ارتباط مخفیانه و صیغه و ... و از همه مهمتر زن اغواگر فیلم با آن چهره ی معصوم و زیبای بازیگرش و در نهایت مرگ هولناکی که خاص سنت فیلم های نوآر آمریکایی ست(تخلف زن از قانون پدر سالار و مرگ بی چون و چرایش در پایان) همه ی اینها گواه از فیلمی بود که علاوه بر جذب مخاطب عام(به دلیل سوژه ی جذابش) توانایی ارضای مخاطب خاص سینما را به دلیل ساخت موفق گونه ای در سینمای بومی ایران پس از انقلاب را داشت.

با یادآوری کوتاهی از چند کار افخمی حال به سراغ فیلم جدیدش می رویم. با توجه به اینکه سابقه ی کاری این کاگردان موفق سینمای ایران خواه ناخواه سطح توقع ما را برای فیلم جدیدش بالا می برد.

«سن پطرزبورگ» فیلمی ست که در ژانر کمدی فانتزی ساخته شده است، بازیگر ستاره ی کمدی حداقل در نقش های اصلی ندارد و عمدتا توجه مخاطب را با نویسنده های نام آشنا(پیمان و مهراب قاسم خوانی) و کارگردانش جلب می کند. آخرین خبری که از میزان فروش این فیلم دارم فروش 14 میلیونی آن ظرف دو روز است که مدیر سینما پردیس اعلام کرده است.

اما از باب نگاه انتقادی روی فیلم، شخصا اعتقاد دارم که «سن پطرزبورگ» فیلم متوسطی ست، اگرچه در این بازار از تولید به مصرف کمدی های پوچ که صرفا برای گیشه ساخته می شوند و تازه در همان گیشه هم موفقیت چندانی به دست نمی آورند باز هم غنیمت است.
 

ادامه مطلب

نظرات 5 + ارسال نظر
عارف 24 مهر 1389 ساعت 13:52 http://aref56rs.blogfa.com/

سلام
چطوری؟
تماشاگر سینما بودن خوبه،خیلی هم خوبه.
ولی اینکه همه مطالبت بشن سینمایی اصلا خوب نیست.
همه این مطالبی رو که در مورد عروس وافخمی وهامون و مهرجویی و ... می نویسی خوندنی و جالب هستن ،
اما یه چیزی کم دارن.
اکثر کسایی که مطالب وبلاگت رو می خونن خودشون تماشاگر حرفه ای سینما هستند و این مطالب ممکنه براشون تکراری باشه.
برو سراغ مطالب دیگه. از خودت بنویس. چه می دونم ؟ از رندگیت از دورو بریات.
دوباره تبدیل شو به نم باران.
هر چند وقت یه بار هم که یه فیلمی دیدی که پشتت رو بلرزونه بیا و در موردش بنویس که ماهم بریم سراغش و ببینیمش و پشتمون بلزره.
من که خیلی وقته به همچین فیلمی بر نخوردم.
خوش باشی رفیق.

عارف جان نم بارون دیگه تکرار نمیشه نه اینکه چیز خاصی بود نه...چون رفیقایی داشت که حالا دیگه وجود ندارن...واسه همین هم حذفش کردم. چون دلم نمی خواست این آدم منفعل امروز اون یه ذره ی خاطره ی خوشی رو هم که از نم بارون مونده به گه بکشه.اون روزا دیگه بر نمی گرده رفیق بهتره خودمون رو گول نزنیم...این وبلاگ هم به دلیل یه سری مسائل حقوقی تاسیس شده... و بر خلاف تصور تو عارف عزیزم اصلا مخاطبی نداره ...این نوشته هام پیش از این تو جایی که کار می کنم به ثبت رسیدن و اینجا فقط برای پر شدن آرشیو گذاشته می شن. عارف خیلی خوشحالم که کامنتت رو اینجا می بینم ولی خودت می دونی که عارف (قبل از طلوع) هم دیگه تکرار نمیشه.
نمی دونم شاید یه روزی همه چی برگرده مثله سابق ادمایی که خاطر رفاقت هم رو می خواستن دوباره دور هم جمع شن...یه بارونی بیاد هر چی نکبته از رو زمین بشوره...شاید بگی ما باید تکون بخوریم. اما نه رفیق...یادته که من یه بچه پایینم و هنوزم روراستی تو خونمه...آره رفیق این حرف اول و آخر منه...تنها شدیم...کم آوردیم...دیگه هم از این بیشتر نمی کشیم. پس هی داغ منو تازه نکن.

ویونا 27 مهر 1389 ساعت 19:30

عاشق فیلم روز فرشته هستم
تنها فیلمی که با اینکه در دوران بچگی دیدم خوب یادم مانده است

هنوز این فیلم رو ندیدم. این افخمی رو باهات موافقم. فیلم هاش خنثی نیستن و یه تحرکی ایجاد می کنن خدا کنه مشکل فرزند صبحش هم حل بشه هر چه زودتر

حفره 1 آبان 1389 ساعت 12:10 http://www.am5.blogfa.com

میدونی مشکل من چیه ؟ مشکل اینه که نمی دونم کی(چه وقت) بروز میشی تا بیام و مطالبت رو بخونم ...

بی خیال رفیق...به روز شدن من خیلی هم اهمیت نداره.

فانی 2 آبان 1389 ساعت 10:56 http://faniboy.blogfa.com

خیلی خوبه آدم مهناز ثریا باشه ...

از اون خوب تر اینه که آدم مهربونی مثله ثریا رو داشته باشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد